بنام خدا
کاربرد گوناگون عدل در قرآن
برخى عدل را مقابل ظلم دانسته و به معناى احقاق حق و اخراج حق از باطل گفتهاند. (1) در قرآن لفظ عدل با کاربردهاى گوناگون به کار رفته است: او عدل ذلک صیاماً؛ (2) یا برابر آن روزه بگیرد. و در جاى دیگر: و لن تستطیعوا ان تعدلوا بین النساء و لو حرصتم؛(3) هر چند بکوشید هرگز نتوانید در میان زنان به عدالت رفتار کنید. که مراد از آن عدالت در محبّت و علاقه قلبى است، در آیهاى نیز قرآن مىفرماید: «و لایقبل منها شفاعة ولایؤخذ منها عدل؛ (4) شفاعتى از کسى پذیرفته نگردد و از کسى عوضى نستانند.» یعنى برابر گناه چیزى از شخصى گرفته نمىشود یا: «و ان تعدل کلّ عدلٍ لایؤخذمنها؛(5) و اگر براى رهایى خویش هرگونه فدیه دهند پذیرفته نخواهد شد.» در این آیه به معناى برابرى آمده است: «ثمّ الّذین کفروا بربّهم یعدلون؛(6) با این همه کافران با پروردگار خویش، دیگرى را برابر مىدانند». اما در آیه: «و ممّن خلقنا امّة یهدون بالحق و به یعدلون؛(7) از مخلوقین ما عدهاى هستند که به حق راه مىنمایند و به عدالت رفتار مىکنند.» کاربرد دیگرى دارد،
نظیر: «و من قوم موسى امة یهدون بالحق و به یعدلون؛(8) گروهى از قوم موسى هستند که مردم را به سوى حق هدایت مىکنند و به عدالت رفتار مىنمایند.» و بدین معناست که آنان در حالى که خود بر حق هستند اهل هدایت و عدالتند، البته در روایات منقول از اهل بیت(ع) منظور از یهدون بالحق و یا یهدون الناس بالحق ائمه هدى مىباشند. (9)
پی نوشتها:
1. فرهنگ معارف اسلامى، دکتر سید جعفر سجادى، ص 1244.
2. سوره مائده، آیه 95.
3. سوره نساء، آیه 129.
4. سوره بقره، آیه 48.
5. سوره انعام، آیه 70.
6. همان، آیه 1.
7. سوره اعراف، آیه 181.
8. همان، آیه 159.
9. قاموس قرآن، سید على اکبر قدسى، ج 4، ص 302 - 301.
منبع:غلامرضا گلی زواره
بنا م خدا
عدالت میزان فضیلت
عدالت در لغت به معناى استواء یا استقامت است و یا به هر دو معنا، چنانکه از قول بزرگان مشخص مىگردد، برخى گفتهاند عدالت از خصال روح و روان انسان بوده و با تقوا ملازم مىباشد، چنانچه قرآن مىفرماید: «اعدلوا هو اقرب للتقوى؛(1) عدالت پیشه نمائید که به پرهیزگارى نزدیکتر است.» بر اثر ملکه عدالت آدمى انجام واجبات و ترک محرّمات را به صورت ملکهاى در خود بوجود مىآورد. و علماى شیعه وسنّى در این معنا اتفاق نظر دارند، در واقع عدالت یک ویژگى روحانى و معنوى است که انسان را از ارتکاب معاصى و خلاف شرع و تخلّف از فرامین پروردگار باز مىدارد و اجازه نمىدهد مؤمن از تقوا فاصله بگیرد، بلکه بالاتر از تقوا هم مىتواند قرار گیرد..(2) از امام صادق(ع) پرسیدهاند: عدالت اشخاص در میان جوامع اسلامى به چه وسیلهاى شناخته مىگردد؟ فرمودند: شخص را به ستر و عفّت و کفّ نفس از خوردن حرام و نگهدارى فرج از زنا و دست، از ظلم و زبان از گناه مىشناسند..(3)ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » پرسمان قرآن ( یکشنبه 85/9/26 :: ساعت 8:0 صبح )
بنام خدا
رابطه عصمت وعدالت خداوند::
رابطه عصمت و عدل الهى از دو جهت قابل بررسى است:
الف ـ آیا عدل الهى اقتضا مى کند، در هر زمان انسان هاى معصوم وجود داشته باشند و نبود آنان، ظلم محسوب شود؟ ب ـ آیا موهبت عصمت به برخى از انسان، با عدالت الهى سازگار است؟
پاسخ پرسش اول مثبت است. اگر خداوند انسان ها را بیافریند، در حالى که مى داند، آنان نیاز به راه نما دارند، آن هم راه نمایى عالم و معصوم، تا آنان را هدایت کنند، ولى در میان آنان، راه نمایان معصوم قرار ندهد، به انسان ها ظلم کرده است.. «وَ مَا اللَّهُ یُرِیدُ ظُـلْمًا لِّلْعِبَادِ ;(غافر،31) خدا بر بندگان خود ستم نمى خواهد.»
«وَ مَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً ;(اسراء،15) ما تا پیامبرى برنینگیزیم، به عذاب نمى پردازیم.»
پس علاوه بر این که حکمت و هادى بودن خداوند اقتضا مى کند، هادیان معصومى در میان انسان ها باشند، عدالت الهى نیز چنین اقتضایى را دارد.ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » پرسمان قرآن ( جمعه 85/9/24 :: ساعت 10:43 عصر )
بنام خدا
سلام دوستان
مساله عدل الهى یکى از اصول بسیار مهم اعتقادى و کلامى است.
عدل نیز, همانند توحید, بیانگر یکى از اوصاف الهى است, ولى به دلیل اهمیت و صف ناپذیر آن, جایگاه ویژه اى در مباحث اعتقادى و کلامى یافته است.
این اهمیت تا آنجا ست که از عدل به عنوان یکى از اصول پنج گانه دین یا مذهب و در کنار اصولى, مانند نبوت و معاد, یاد مى شود.
بى تردید, این جایگاه رفیع معلول عواملى چند است که در این میان, دو عامل نقشى اساسى تر دارند:ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » پرسمان قرآن ( یکشنبه 85/9/19 :: ساعت 7:41 عصر )
بنام خدا
ادامه بحث :
( میخوای مطلب دستت بیاد پس برو پست قبلی رو بخوان)
علت اهمیت پیدا کردن بحث «عدل الهى » در میان مسلمانان ، حوادث تاریخى ، مسائل سیاسى و.. . بود ، از جمله :
از تاریخ برمى آید که بحث هاى کلامى از نیمه قرن اول هجرى آغاز شد و در میان این مباحث ظاهراً از همه قدیمى تر ، بحث جبر و اختیار است ، این مسأله در درجه اول یک مسأله انسانى است و در درجه دوم یک مسأله الهى و یا طبیعى .
از آن جهت که موضوع بحث اختیار یا اجبار انسان است ،ادامه مطلب... بنام خدا در آیات قرآن کریم آمده که انبیا براى برپا کردن عدل و قسط ، آمده اندو قاعتا بین عدل وقسط یک سری فرقهایی هم وجود دارد امّا نکته ای که خیلی مهم می باشد این است که چرا در شیعه عدل بعنوان یکی از اصول مذهب شیعه نمود بیشتری پیدا کرده است. منظورم این این است که مثلا اگر عدل را در مذهب شیعه قبول نداشته باشیم چه اشکالی دارد اصلا بنظر شما (توی نظرات منتظر نظر شما هستم) وجود عدل در مذهب تشیّع تا چه اندازه ای است ،چرا باید عدالت را در مولی علی(ع) عجین کنیم و بهتر بگم که چرا باید برای پیروی از آنحضرت در عدالت ذوب شویم ...ادامه مطلب... بنام خدا از آنجایی که عدالت در فرهنگ ناب محمّدی ریشه در اساس این مکتب نهاده و جایگاهی بس عظیم در این مکتب را دارا می باشد در کلام اهل بیت نیز این امر مهمّ موردتأکید بسیار قرار گرفته است برای اینکه کمی به جایگاه و اهمِت این کلمه پی ببیرم امروز وبلاگ خودم را مزیّن کردم به کلام گهر بار اوّل مظلوم عالم وشهید در راه عدالت مولی امیر المؤمنین(ع) ،تا که ان شاء الله به مفهوم عدالت بیشتر پی ببریم « العدل فضیله السلطان » عدالت فضیلت زمامدار است . « العدل فوز و کرامه » عدالت پیروزی و کرامت است . « العدل قوام الرعیه » عدالت مایه قوام جامعه است . « العدل اقوی اساس » عدالت قویترین پایه و اساس است . « العدل راس الایمان و جامع الاحسان و اعلی مراتب الایمان » عدالت سر ایمان و جامع احسان و نیکی و بالاترین مراتب ایمان است . « اتامرونی ان اطلب النصر بالجور فیمن ولیت علیه ... » آیا شما من را امر می کنید که در قلمرو زمامداری خود با ستمکاری پیروز شوم . سوگند به خدا هرگز چنین کاری نمی کنم , مادامی که شب و روز پشت سر هم آیند و می روند و مادامی که ستاره ای به دنبال ستاره ای حرکت می کند. اگر مال از آن من بود همه مردم را در تقسیم آن مساوی گرفتم چه رسد به اینکه مال قطعا مال خداست . آری اعطای مال در غیر موردش و نابجا تبذیر و اسراف است و صاحبش را در دنیا بالا می برد و در آخرت زمین می زند و در نزد مردم او را عزیز می کند و در نزد خداوند پست و خوارش می سازد. « و ایم الله لا نصفن المظلوم من ظالم و لاقودن الظالم بخزامته حتی اورده منهل الحق و ان کان کارها » سوگند به خدا , داد مظلوم را از ظالمش می ستانم و افسار ستمکارش را می گیرم و او را تا چشمه سار حق می کشانم اگر چه او نخواهد. « و ایاک والاستئثار بما الناس فیه اسوه » وبپرهیز از آنکه چیزی را به خود مخصوص گردانی در حالی که همه مردم در آن یکسان و سهیم و شریک باشند. « و آس بینهم فی اللحظه و النظره ... » و در میان آنان در همه حال به مساوات رفتار کن و با یک چشم بنگر تا بزرگان در تو طمع ستم بر ناتوانان نبندند و ناتوانان از عدالتت مایوس نشوند. همان طور که اشاره شدادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » پرسمان قرآن ( دوشنبه 85/9/13 :: ساعت 6:14 عصر )
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » پرسمان قرآن ( شنبه 85/9/11 :: ساعت 6:18 عصر )
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » پرسمان قرآن ( جمعه 85/9/10 :: ساعت 9:39 عصر )
انتقال به مکان جدید
علت انحراف مسلمین
ابزار اجرای عدالت از منظر قرآن
معراج حقیقت
عدالت الهی و فرزندان ناقص الخلقه
[عناوین آرشیوشده]